بی خیال این همه قانون ... بی خیال این همه ترس ...
بی خیال دنیا با این همه قانونگذار بی قانون و بیخیال این همه محتسب بی حساب!!
بی خیال این همه رسولان بی معجزه و معجزات بی رسول!!
من ... من عاشق آزاد كردن نوازش و سیب از قفس بی تابی و ترسم ،
حتی اگر به جرم خوردن سیب به زندگی تبعید شوم ....
دستهایت را به من بده ...
به جهنم كه مرا به جهنم میبرند، به خاطر عشقبازی با خیال تو..
تو ... تو خود ، بهشتی ...
نظرات شما عزیزان:
ساناز 
ساعت17:48---17 مرداد 1391
آدما گاهی اوقات گریه می کنن !
نه بخاطر اینکه ضعیف هستند ....
بلکه به این خاطر که :
برای مدت طولانی قوی بوده اند ...!
ساناز 
ساعت13:26---15 مرداد 1391
خدایا من به کدامین دلتنگی خندیدم که این چنین دلتنگم...
ساناز 
ساعت14:06---11 مرداد 1391
گاهی...
آدم دلش میخواد یکی رو با انگشت نشون بده و بگه:
این ...
دنیای منه...
مرسی که به وبم سر زدی اقا امین..
سلام
واسه دل خودم میام تو وبلاگت با مطالبی که میذاری تو وب لذت میبرم
سيما 
ساعت8:19---10 مرداد 1391
با خيال تو بي خيال همه چي ميشم
|